خانواده اولین نهاد اجتماعی و جامعه ی بشری است
درمجموع وجود خانواده هاست که تشکیل دهنده ی جوامع بزرگتر خواهد بود و تکثیر نسل کودک برای بقای نوع بشر است
درواقع هسته ی اصلی تشکیل دهنده ی جامعه ی بشری مثل جامعه ی شهری ، محلی ، یا دولت است و کل جامعه ی جهانی
هسته ی مرکزیش خانواده است
که در ماده ی 16
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ذکر شده است :
1. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق
دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده‌ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به
داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن
هستند.
2. عقد ازدواج نمی‌بایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که
خواهان ازدواجند.
3. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به
وسیلهٔ جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
و درماده ی 9
کنوانسیون منع کلیه ی اشکال علیه تبعیض زنان ذکر شده است :
دولتهاي عضو، به زنان حقوق
مساوي با مردان در زمينه كسب، تغيير و يا حفظ تابعيت مي‌دهند، مخصوصاً
دولتها بايد اطمينان دهند و تضمين كنند، كه نه ازدواج زن با يك مرد خارجي
و نه تغيير تابعيت شوهر در طي دوران ازدواج، خودبخود، موجب تغيير تابعيت زن،
بي تابعيت شدن او يا تحميل تابعيت شوهر بر او نمي‌شوند.
2.
دولتهاي متعاهد بايد در رابطه با تابعيت كودكان به زن، حق مساوي با مرد
اعطاء كنند.
و در همین کنوانسیون در ماده ی 15 ذکر شده
است :
دولتهاي عضو بايد اقدامات مقتضي براي محو
تبعيض عليه زنان در ديگر زمينه‌هاي زندگي اقتصادي و اجتماعي به عمل آورند
و بر مبناي تساوي زن و مرد حقوق يكسان را براي آنها مخصوصاً در موارد زير تأمين
نمايند.
الف: حق استفاده از مزاياي خانوادگي
ب: حق شركت در فعاليت‌هاي تفريحي، ورزشي و كليه
جنبه‌هاي زندگي فرهنگي
و در رابطه با کودک و حقوقش در خانواده و
جامعه در کنوانسیون کودک ذکر شده :
1. كشورهاي طرف كنوانسيون تضمين خواهند
كرد كودكي كه قادر به شكل دادن به عقايد خود مي‌باشد، بتواند اين عقايد را آزادانه
درباره تمام موضوعاتي كه مربوط به وي مي‌شود ابراز كند. به نظرات كودك مطابق
با سن و بلوغ وي بها داده شود.
2. بدين منظور، خصوصاً براي كودك فرصتهايي فراهم
آورده شود تا بتواند در هر يك از مراحل دادرسي اجرائي و قضايي مربوط به وي
به طور مستقيم يا از طريق يك نماينده يا شخصي مناسب به طريقي كه مطابق با
مقررات اجرائي قوانين ملي باشد، ابراز عقيده نمايد.
ماده 13
1. كودك داراي حق آزادي ابراز عقيده مي‌باشد.
اين حق شامل آزادي جستجو، دريافت و رساندن اطلاعات و عقايد از هر نوع، بدون
توجه به مرزها، كتبي يا شفاهي يا چاپ شده، به شكل آثار هنري يا از طريق هر
رسانه ديگري به انتخاب كودك مي‌باشد.
2. اعمال اين حق ممكن است منوط به محدوديتهاي
خاصي باشد، ولي اين محدوديتها فقط منحصر به مواردي است كه در قانون تصريح
شده و ضرورت دارند.
الف ـ براي احترام به حقوق يا آبروي ديگران
ب ـ براي حفاظت از امنيت ملي يا نظم عمومي يا
به خاطر سلامت عمومي و يا مسائل اخلاقي.
ماده 14
1. كشورهاي طرف كنوانسيون حق آزادي فكر، عقيده
و مذهب را براي كودك محترم خواهند شمرد.
2. كشورهاي طرف كنوانسيون حقوق و وظايف والدين
و ساير سرپرستان قانوني كودك را درباره هدايت كودك در جهت اعمال حقوق وي
به طريقي كه باعث اعتلاي استعدادها و تواناييهاي كودك شود، محترم خواهند شمرد.
3. آزادي ابراز عقيده و مذهب فقط طبق محدوديتهايي
كه در قانون تصريح شده و براي حفظ امنيت، نظم، سلامت و اخلاقيات عمومي و
يا حقوق و آزاديهاي اساسي ديگران لازم است، محدود مي‌شود.
ماده 16
1. در امور خصوصي، خانوادگي، يا مكاتبات هيچ
كودكي نمي‌توان خودسرانه يا غيرقانوني دخالت كرد يا هتك حرمت نمود.
2. كودك در برابر اين گونه دخالتها و يا هتك
حرمتها مورد حمايت قانون قرار دارد.
که این کنوانسیون از ماده ی 6 تا 41 به
حقوق کودکان پرداخته است به عنوان مثال :
1 حق ذاتی حیات
2 حق برخورداری از نام و تابعیت
3 حق ابراز عقاید برای کودکان
4 حق آزادی فکرو عقیده و مذهب
5 حق ادامه تحصیل
6 حق برخورداری کودک از امنیت اجتماعی
7 ممنوعیت رفتار خشن با کودکان
که در اصل 21 قانون اساسی جمهوری اسلامی
ایران هم ذکر شده است :
که باید از مادران حمایت بشود و حق حضانت
فرزند و سرپرستی و حمایت از زنان بیوه و سالخورده و بی سرپرست
آیا به نطرتان همچین حقهایی زنان و کودکان
ما در ایران دارند چه در جامعه چه در خانواده?
همه ی ما میدونیم که جامع ی خانوادست که
فرهنگ بشری را تشکیل میدهد اما بدلیل ضرورتهای تاریخی و جغرافیایی فرهنگ ابتدائی
خانواده تحت تاثیر دولتها و برنامه ریزان دولتی قرار گرفته است .
تاثیز جامعه ی ما به خانواده ها به چند
شکل قرار دارد که یکیش عرف یعنی بر اساس اندیشه ها یکیش شرع و دیگریش قوانین خود
جامعه ست که تمامی قوانین ایران برگرفته از شرع و عرف یا همان دین هست .
اگر به گذشته ی زنان و کودکان در طول تاریخ تا به امروز در جامعه ی ایران نگاه
بنداریم گذشته ای بسیار تاریک پراز بیعدالتی و تبعیض و تجاور به حقوقشان در جامعه
ی ما وجودداشته
که باز دلیلش بر میگرده به همان قوانین که
بر پایه ی شرع و عرف است که باعث شده است تعریفی منطقی از زن و کودک در خانواده
وجود نداشته باشد و مقام و جایگاه زن در خانواده یا جامعه شفاف نباشد.
داشتن نگاههای منفی به زنان به طوری که زن
را به عنوان وسیله ای در خانواده یا زندگی زنانشوئی که فقط باید در خدمت مرد باشد
به عنوان مثال تمکین :که در ایران وجود
دارد و هم شرع گفته و هم قوانین که یکی از تکالیف زنان در برابر شوهر رو به دو
دسته تقسیم کرده : تمکین خاص و تمکین عام
تمکین خاص به معنای بر آورد کردن تمام
خواسته های جنسی شوهر
تمکین عام به معنای انجام وظایف
خانوادگیست
به معنی اطاعت کردن از شوهر و اینکه
بایستی زن قبول کند که ریاست خانواده شوهر هست که همان بحث مرد سالاریست
و بدون نظر شوهر حق نداره فرزندش را تربیت
کند یا در امور خانوادگیش یا حتی روابط اجتماعیش بایستی از شوهر اجازه بگیرد.
که رهبر جمهوری
اسلامی ایران آقای خمینی در رابطه با زنان و حقوقش در خانواده گفته بودند :که
تمامی حقوق شوهر بر عهده ی زن میباشد زن بایستی از شوهرش اطاعت کند وبدون اجازه ی همسرش حق ندارد بیرون برود و به
خانوادش سر بزند حتی اگر مجلس ختم پدرش باشد بدون اجازه حق ندارد .
یا اینکه در صورت
عدم تمکین : زن نفقه بهش تعلق نمیگیره و مرد میتونه از هم خوابگی با زن خودداری
کند و در صورت لزوم میتواند زنش را تنبیه کند در حدی که آثار جراحت یا کبودی به
بار نیاورد !
یعنی به طور آشکارا
آیت الله خمینی به مردان میگویید که به خشونت متصل بشوید!!
که در آیه ی 34 سوره
ی نساء هم آمده که : زنان کشتزار مردان هستند و باید همیشه در خدمت مردان باشند و
نیازهای جنسی مردان را بر آورد کنند
و یا معتقدند که در
دید قدرت بین زن و مرد از لحاظ جنسی : مرد فعال و زن فعل پذیر است .
این دیدگاهها
متاسفانه در جامعه و خانواده وجوددارد نسبت به زن.
اگر مرد زن راگرامی
نداند و بعنوان یک انسان قبول نکند که زن هم متقابلا حقوق دارد در خانواده و جامعه
و نتواند زن را در مقام انسانیت دوست داشته باشد زن تبدیل میشود به یک شی جنسی
که در جامعه ی ما
این دیدگاهها وجوددارد و به زن به عنوان مظهر هوس با تنی پر از سکس نگاه میکنند.
چرا باید دیه ی زن
نصف بیضه ی چپ مرد باشد !
چرا باید قوانینی
وجود داشته باشد که زن نصف مرد بهش دیه تعلق میگیرد!
یا اینکه دختر بدون
اجازه ی پدرش و رضایت وی نمیتواند برای آینده خود تصمیم بگیرد و حق ازدواج نداشته
باشد.
این خانواده ها در
این جامعه ی که بر پایه ی عرف و شریعت است حاصلش کودکی است که دراین جامعه به دنیا
خواهد آمد که در این جامعه این کودک از ارزشهای زندگی هیچ بهره ای نمیبرد و حتی
این کودک از داشتن حق زندگی چیزی نمیداند.
که در ایران با
گذاشتن درس امادگی دفاعی کودکان را آماده
و تشویق به جنگ و شهادت میکنند که بر اساس ماده ی 38 کنوانسیون کودک ذکر شده است :
که گروههای سیاسی نباید از افراد زیر 15 سال در جنگ استفاده کنند اما در واقع اینطوری نیست و
میخواهند تشویق کنند و افراد زیر سن را میفرستند به جنگ و تشویق میشوند از طرف
خانواده های سنتی و خود دولت که شهید بشوند در راه اسلام و برای نجات اسلام و به
بهشت خیالی و دنیایی دیگر راه پیدا کنند.
یا اینکه داشتن حجاب
اجباری برای دختران که از همان ابتدا بایستی با مقنعه و چادر به مدرسه بروند
یا ازدواج کودکان که
هم در شرع وجوددارد هم در قوانین که عقد نکاح دختران در سن 13 سالگی و یرای پسران
15 سالگی که خانواده های سنتی کاملا پذیرفتند که آمارها نشان داده است که بسیاری
از کودکان در روستاها صیغه میشوند بدون ثبت ازدواج رسمی به زندگی زنانشوئی ادامه
میدهند که بسیاری از همین کودکان در سن 10 تا 18 سالگی زندگی زنانشوئی شان منجر به
طلاق میشود
که آلان جامعه ی ایران با آمار بسیار بالایی از طلاق
روبه رو است و این یکی از بزرگترین معضلات جامعه به حساب میاد
دلیلشم این هست که
در جامعه به حقوق مردم احترام نذارند و از
این رو این قوانین در خانواده هم تاثیر گذار خواهد بود
و تنها راه حلش هم
این است که زن و مرد در تمامی مراحل چه از لحاظ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ... با
هم برابر باشند و حقوق همدیگر را بشناسند و احترام بذارند و نسل جوان ما هم بنیاد
خودش را بر پایه ی آزادی و احترام به حقوق دیگران
و واینکه هر آدمی حق آزادی فردی وحق آزاد زندگی کردن و بیان و اندیشه را
دارد .
به امید اینکه شاهد
همچین روزی باشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر