۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

بانوی میهنم روزت مبارک

در روزهایی که میبایست وجود یک زن گرمای وجودش خانه دل اهالی خانه را مالامال از گرما کند ، چگونه است زنان میهنم اینگونه به زیر تازیانه جهل و استبداد فسرده شده اند . زنانی که آیندگان میهنم در دستانشان رشد میکنند و خود دارای آینده ای مبهم هستند.
دختران و زنان جوانی که در اوان جوانی بایست خود را به دست میله و زنجیر زندانبان زندان جور بسپارند و آتش بر روزگار جوانی خویش بیافکنند .
چرا که تنها گناه آنها لب به سخن گشودن است ، سخنی که درد دل جنس اوست .
گلرخ ایرایی نیز یکی از همین نامهاست. چه نام آشنایی!!! نوازش قلمش بر صفحه سفید ترتیب واژگانی میافریند که سخن از فریبایی قلمش دارد. گلرخ متولد ۶۰ شهر آمل است. او که دانش آموخته رشته حسابداری از دانشگاه آزاد است پس از پایان حکم آرش ، آرش صادقی که اتفاقا او نیز نام آشناییست برای ماست در سال۹۰ آشنا میشود . در آن زمان گلرخ در بیرون از مرزها مشغول تحصیل است، پس از دو سال هنگامی که آرش راهی دادگاه انقلاب است در دنیای ظلم و واقعی ایران آرش را از نزدیک در کنار درب دادگاه انقلاب میبیند ودو ماه بعد ازدواج فرخنده . اما برای این زوج انگار دنیا تاب خوشی ندارد. یکسال بعد در ۱۵شهریور ماه ۹۳ او به همراه آرش و دو تن از دوستان دستگیر میشود. جرمش چیست؟
شعرهایی که سروده و داستانهایی که نوشته و هیچ وقت منتشر نشده ، نوشته هایی در دفاع از حق انتخاب پوشش برای زنان میهنم ، دفاع از شخصی که شعرهایش انتقادیست و حکومت طاقت شنیدن نامش را ندارد و دیدار با خانوادههای زندانیان سیاسی!!!!
براستی کدام یک از موارد بالا جرم است ؟ نوشتن چکامه ای که برای دل خود سروده ای یا دفاع از انتخاب حق پوشش، و یا دیدار با خانواده هایی که عزیزانشان برای دفاع از آزادی من و ما سخن رانده و اکنون در سیاه چال ظلم هستند.
حال گلرخ ایرایی با جسمی که توان ۶سال !!!! حبس را ندارد ،زیرا که او بدنش تازه از تیغ جراحی رهایی یافته که او را به خاطر تومور داخل بدنش ، بدنش را شکافته و بخاطر آسم شدید توان نفس کشیدن راحت ندارد.
همسرش ۱۹ سال، آیا معنای زندگی باید برای این زوج همین باشد؟
در آستانه روز ۸ مارس روز جهانی زن باید خواستار آزادی زنان میهنم از چنگال حکومت مذهبی باشیم یا آرزوی شادی برای آنها کنیم!!!!؟
بانوی میهنم روزت مبارک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر